سه سال پس ازآغازبعثت، پيامبراكرم دعوتش را علنى ساخت.
ابوطالب، خديجه وعلى (ع) با جان و دلازوى پشتيبانى كردند. خدمات حضرت خديجه دراين دوران ازدو جنبه قابل ارزيابى است. ۱- حمايت اجتماعى
حضرت خديجه (س) به دليل وجهه مناسب اجتماعى توانست بارها پيامبررا از شرجهال برهاند؛ براى مثال پيامبر (ص) در ايام حج، بالاى كوه صفا رفت و با صداى بلند نداداد كه، اى مردم من فرستاده پروردگارم. آنگاه به كوه مروه رفت و سه بارسخن پيشين را تكراركرد. عربهاى متعصب هريك سنگى برداشته درپى پيامبر روانه شدند.
ابوجهل سنگى پرتاب كرد كه به پيشانى رسول اكرم (ص) اصابت كرد، خون از پيشانى اش جارى شد. پيامبر به كوه ابوقبيس رفت، مشركان نيزدرپى او روانه شدند. حضرت على (ع) خود را به خديجه رساند و موضوع را به وى بازگفت. اشك برگونه هاى خديجه جارى شد، ظرفى ازغذا برداشت و براى يافتن پيامبرباعلى (ع) راهى كوهها و دشتها شد. جبرييل برپيامبر (ص) نازل شد و فرمود: از گريه خديجه ملايك به گريه آمدند. او را بخواه، سلام برسان، بگو خدا به تو سلام مى رساند. و او را به خانه اى بهشتى كه از نور زينت شده، بشارت بده.
خديجه و على پيامبر را يافته، به خانه آوردند. مردم به خانه خديجه حمله ورشده، خانه را سنگباران كردند. خديجه بيرون آمد وگفت: آيا از سنگباران كردن خانه زنى كه نجيب ترين قوم شماست، شرم نداريد؟
مردم با شنيدن سخنانش پراكنده شدند و او براى مداواى همسرش به خانه بازگشت. پيامبراسلام (ص) سلام خدا را به وى رساند. اودرپاسخ گفت:
ان الله هو السلام و منه السلام وعلى جبرييل السلام وعليك يارسول الله السلام وبركاته. خدا خود سلاماست وسلام از اوست و سلام برجبرييل و برتو اى رسول خدا، رحمت و بركات خداوند برتو باد. ۲- حمايتهاى عملى و مالى
حضرت خديجه نه تنها ازاعتبارو موقعيت اجتماعى خود براى دفاع ازرسول اكرم سود مى برد، بلكه با ورود به صحنه هاى دشوار به دفاع ازحريم نبوت پرداخت. او خود در شعب ابى طالب حضوريافت. و همراه پيامبر سه سال درآنجا به سربرد. اين سه سال را مى توان سالهاى اوج فداكارى خديجه ناميد. او درطول سه سال تحريم اقتصادى تامين نيازهاى مالى مسلمانان را برعهده داشت. علاوه براموال خديجه، ثروت بستگان او مانند حكيم بن حزام نيز درجهت يارى دين محمدى (ص) صرف مى شد.
پيامبراكرم بارها فداكارى حضرت خديجه را مطرح ساخت و براين حقيقت كه او در راه اسلام از اموالش گذشت تاكيدكرد.